یکی از حوزههای نسبتاً جدید در عرصۀ مطالعات زبانشناسی، روش معناشناسی است که بیشترین کاربرد را در تحلیل متون و فهم ساختار آن دارد. در این میان، قرآن کریم با توجه به آسمانی بودن متن آن و منزه بودنش از سهو و اشتباههای رایج بشری، از اتقان و اعتبار بسیار بالاتری نسبت به سایر متون برخوردار است. لذا بررسی ساختار متن و نحوۀ استعمال واژگان در این کتاب آسمانی میتواند روش مناسبی در فهم هرچه دقیقتر معانی آن باشد. این جستار با استفاده از روش معناشناسی توصیفی به تبیین دقیق معنای «استکبار» در قرآن کریم پرداخته است. این مفهوم در مجاورت با واژگانی تحلیل شده است که «همنشینِ» آن، در آیات و سورههای مختلف قرآن کریم آمدهاند. بر این اساس، ضمن ارائۀ تعریفی مختار از استکبار با بهرهگیری از همنشینهای آن، مفاهیمی همچون «عُتُوّ»، «غرور» و «بیباوری به معاد» بهعنوان علل و ریشههای استکبار، و نیز مفاهیمی چون «عُلوّ»، «استنکاف»، «کفر» و «ظلم» به عنوان آثار و نتایج استکبار، بر اساس نحوۀ استعمال در قرآن کریم شناخته شدهاند. بررسی زبانشناسانۀ واژههای همنشین مزبور، حکایت از آن دارد که استکبار در قرآن کریم از محل تلاقی سه جریان اعتقادی (نفی معاد)، روحی (خودبرتربینی) و بالاخره اجتماعی (اتراف و نفی حقایق) حاصل میآید.