«وجوه» و «نظائر» یکی از شاخههای علوم قرآن است که نخست به گونۀ پراکنده در میان تفاسیر میآمد و پس از چندی نگاشتههایی ویژۀ این رشته سامان گرفت. نویسندگان در این نگاشتهها که کمابیش آن را وجوه و نظائر مینامیدند، الفاظ دارای چند معنا و معانی آنها، و الفاظ هممعنا را گرد میآوردند؛ اما هیچیک مراد خود را از وجوه و نظائر روشن نکردند یا اگر چنین کردند، آیندگان بدان راه نبردند. بدینروی آیندگان دربارۀ مراد این نگارندگان از وجوه و نظائر، دچار دودستگی شدند و باز از آنجا که تعریف دستۀ دوم که سیوطی نامورترین چهرۀ آنهاست، درست برداشت نشد، این دودستگی به چنددستگی تبدیل شد. اینک خوانندۀ امروزین با شماری از تعریفها و برداشتهای گونهگون و ناساز روبهروست و برایش روشن نیست که کدام درست است و کدام نادرست. این جستار به روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی به روشنگری در این باره پرداخته و تعریف درست وجوه و نظائر را روشن ساخته است و آن، این است که وجوه، معانیِ قرآنیِ لفظ دارای بیش از یک معناست و نظائر، الفاظ هممعنا در قرآن.