یکی از اموری که به شناخت درست و دقیق قرآن و ترجیح آرای برتر و مردود ساختن اقوال دیگر کمک میکند، تاریخگذاری سورهها و آیههای قرآن کریم است. در تعیین تاریخ نزول سورهها و آیههای قرآن کریم دو مبنای نقلی و اجتهادی وجود دارد. مبانی نقلی شامل روایات ترتیب نزول، اسباب نزول و مکی و مدنی و مبانی اجتهادی شامل وجود ضوابط و ویژگیهای سور مکی و مدنی و توجه به سبک و اسلوب و مضمون سورههاست. در این میان، بازرگان بدون توجه به مبانی فوق و با روش آماری، تاریخ نزول سورههای قرآن کریم را مشخص نموده است. در این گفتار ضمن معرفی روش بازرگان، به بیان اشکالهای کلی و موردی (مصداقی) این روش پرداخته میشود و با مقایسۀ ترتیب نزول سورههای ارائهشده توسط وی با ترتیبهای روایی، اثبات میگردد که این روش به تنهایی نمیتواند روشی جامع در تاریخگذاری سورههای قرآن کریم باشد.