اعجاز متن قرآن کریم در جهان امروز بر همگان آشکار است. از همین رهگذر، بررسی تفاسیر مختلف در قالب نظریههای نوین زبانشناختی، میتواند به اثبات اعجاز قرآن یاری رساند. بررسی پدیدههای زبانی در تفاسیر برای رسیدن به تحلیلی جامع و خللناپذیر، امری ضروری به شمار میرود. از دیرباز پرداختن به مقولۀ سیاق، از اساسیترین و زیربناییترین اصول در علوم تفسیری به ویژه تفسیر قرآن بوده است. پژوهش حاضر با به کارگیری چارچوبی تلفیقی از نظریههای کنش گفتار سرل (1999) و انسجام متن هلیدی و حسن (1976)، با روشی توصیفی ـ تحلیلی، به اثبات جنبههای زبانشناختی متن در سورۀ مبارکۀ «نبأ» پرداخته و سعی در کشف میزان انطباق این تحلیل زبانشناختی با آنچه در تفسیر المیزان با در نظر گرفتن «سیاق کلام» مطرح شده، دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تفاسیر ارائهشده در تفسیر المیزان با نتایج به دستآمده از تحلیل متن در قالب چارچوبهای مذکور، نسبتاً همسوست و مطالعات زبانشناختی در حوزۀ نامبرده در بالا میتواند علاوه بر تسهیل درک مفاهیم قرآنی، شبهات موجود در زمینۀ اعجاز کلامی قرآن را به چالش کشد.